دست اندازی دولت به اتاق بازرگانی
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۵۷۶۷۳
اتاق بازرگانی آخرین امید بخش خصوصی است. که شاید بتوانند با همفکری راهگشای مشکلات کشور باشند.
محسن رنانی نوشت: نمیدانم از این یکدستسازی چه خیری دیدند که دست برنمیدارند؟ آیا دولت یکدست و مجلس مطیع، مشکلات کشور را حل کرد؟ چرا هنوز متوجه نشدهاند که مشکلات کشور را باید با مشارکت و همت همه جامعه و همه نهادهای مدنی حل کنند و نظام و دولت دیگر به تنهایی توان حل بحرانها را ندارند؟
نامه سرگشاده محسن رنانی؛ برای وزیر اقتصاد و همکارانش در شورای عالی نظارت بر اتاق بازرگانی
محسن رنانی، اقتصاددان در نامهای سرگشاده برای وزیر اقتصاد و شورای عالی نظارت نوشت: «چه داراییهایی را بخرم و بگذارم و بروم؟».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در زمان دولت آقای هاشمی سؤال سرمایهدار از یک مشاور اقتصادی این بود: کجا سرمایهگذاری تولیدی انجام بدهم؟ بروم بلوچستان که وام ترجیحی با سود سه درصد میدهند یا در اصفهان با وام ۱۲ درصد سرمایهگذاری کنم؟ در زمان دولت آقای خاتمی پرسش فعال اقتصادی این بود: استانهای محروم و وام کمبهره را رها کن؛ بگو در استانهایی مثل اصفهان یا تهران یا خراسان در چه حوزهای سرمایهگذاری کنم؟
در زمان دولت آقای احمدی نژاد پرسش فعالان اقتصادی این شد: تولید را رها کن؛ بگو سرمایهام را طلا بخرم یا دلار یا زمین؟
سؤال کارآفرینان در دولت آقای روحانی این بود: بگو در کدام کشور همسایه سرمایهگذاری کنم؟ گرجستان، ارمنستان، امارات یا ترکیه؟
و در دو سال اخیر (دولت آقای رئیسی) پرسش این شده بود: خودم و سرمایهام به چه کشوری برویم؟
این روند نشانه تخریب بلندمدت محیط کسبوکار در ایران است. در سه دهه گذشته به خاطر بیثباتیهای فزاینده اقتصادی و سیاسی و ابهام در افق اقتصاد و سیاست و افزایش مستمر ریسک و نااطمینانی (عدم اطمینان/ عدم قطعیت)، سرمایهگذار دائما خود را سرگردانتر و پریشانتر یافته است و مجبور بوده برای گریز از مخاطرات حاصل از افزایش نااطمینانی، دائما گزینههای کمتر و کمتری را در برابر خودش ببیند، تا جایی که به یک گزینه میرسد: خودم با سرمایهام به کدام کشور بگریزم؟
تا اینکه هفته گذشته برای نخستین بار من با این پرسش مواجه شدم: «بگو چه داراییهایی را بخرم و همینجا بگذارم و از این کشور بروم؟».
میگوید: «میخواهم خلاص شوم. هیچ چیزی سرجای خودش نیست و هیچ افقی در برابرم نیست. زیر بار بیثباتیهای اقتصادی و سیاسی و فساد اداری و مداخلات دولتی خُرد شدهام؛ دیگر توان ادامه ندارم. میخواهم از این کشور بروم، اما به خاطر تحریمهای بانکی نمیتوانم سرمایهام را ببرم. میخواهم سرمایهام را اینجا بگذارم و خودم بروم. به من بگو سرمایهام را همینجا به چه داراییهایی تبدیل کنم که امنیت داشته باشد، تا با خیال راحت بروم؟».
این تصمیم نشانه «پایان عصر انتخاب» در اقتصاد ایران است. سرمایهگذار دیگر افقی برای سرمایهاش نمیبیند؛ میگوید پس بگذار خودم را آزاد کنم. من این وضعیت را آغاز مرحله «خروج از بازی به هر قیمتی» میدانم. یعنی بازیگر اقتصادی دیگر به هزینه خروج از بازی اقتصاد نگاه نمیکند او فقط تصمیم به خروج میگیرد.
آقایان وزرا!
شنیدهام دوشنبه ۹ مرداد قرار است در «شورای عالی نظارت بر اتاق بازرگانی» درباره انتخابات هیئترئیسه اتاق ایران تصمیم بگیرید. شنیدهام تحت فشار هستید تا انتخابات را باطل کنید. برای اولین بار در تاریخ ۱۵۰ ساله اتاق، دارد چنین واقعهای رخ میدهد و این برای بخش خصوصی یک نشانه است.
اتاق بازرگانی آخرین امید و ملجأ بخش خصوصی است. آخرین جایی است که میتوانند کنار هم بنشینند و برای دردهایشان راهکاری بیابند. این نقطه همدلی و همزیستی را از بخش خصوصی نگیرید. بخش خصوصی به اندازه کافی خسته و دلشکسته است، آخرین نقطه اعتماد و اتکایش را به آخرین نقطه فشار و زمینهای برای تصمیم به خروج از بازی تبدیل نکنید.
احزاب زمینگیر شدهاند؛ فعالیت نهادهای مدنی و سمنها امنیتی شده است؛ نهادهای سنتی و تاریخی بیهویت شدهاند؛ نهادهای مدنیِ دیگر، مثل سازمانهای نظام مهندسی و نظام پزشکی، را زیر کنترل حکومتی بردید؛ دوجا مانده است که هنوز رمقی دارد که مستقل از حکومت فعالیت کند: دانشگاه و بخش خصوصی. این روزها برای هر دو نقشه کشیدهاند.
نمیدانم از این یکدستسازی چه خیری دیدند که دست برنمیدارند؟ آیا دولت یکدست و مجلس مطیع، مشکلات کشور را حل کرد؟ چرا هنوز متوجه نشدهاند که مشکلات کشور را باید با مشارکت و همت همه جامعه و همه نهادهای مدنی حل کنند و نظام و دولت دیگر به تنهایی توان حل بحرانها را ندارند؟
اگر هیئترئیسه انتخابشده در اتاق ایران را خوش نمیدارید، اشکالی ندارد تحملشان کنید، اما با ابطال انتخابات به بهانههایی که همه میدانند بهانه است و محمل قانونی و مستند محکمهپسندی ندارد، نگذارید اکثریت فعالان اقتصادی، که نمایندگانشان با رأیی بسیار قاطع این هیئترئیسه را انتخاب کردهاند، رأیشان بیحرمت شود.
ابطال انتخابات اتاق ایران، برای بخش خصوصی نشانهای خواهد بود از آغاز حرکت دولت برای شکستن و کنترلکردن آخرین، بزرگترین، قانونیترین، فراگیرترین و تاریخیترین نهاد اقتصادی کشور یعنی اتاق بازرگانی. چنین ابطالی به همراه دیگر مداخلات اخیر در سایر نهادهای بخش خصوصی (مانند اتاق اصناف ایران) این پیام را دارد که دیگر راهی برای اعتراض هم باقی نخواهد ماند و لاجرم بخشی از فعالان اقتصادی را در مسیر خروج قرار خواهد داد و زمینه را برای «تصمیم به خروج از بازی به هر قیمتی» در بخش بزرگی از بخش خصوصی، آماده میکند.
در حوزه اجتماعی و سیاسی، در زمان انتخابات ۸۸ جامعه ایران هنوز در مرحله اعتراض به نظام سیاسی بود، اما در حوادث اخیر بخش بزرگی از جامعه ایران از مرحله اعتراض وارد مرحله خروج شد.
اما در حوزه اقتصادی، بخش خصوصی هنوز در مرحله اعتراض است؛ کاری نکنید که این بخش نیز کاملا ناامید و وارد مرحله خروج شود. اگر تب خروج در اقتصاد درگیرد ما با فروپاشی همزمان اقتصاد و سیاست روبهرو میشویم؛ در این صورت حتی تأمین نیازهای ضروری زندگی مردم نیز ناممکن میشود. اگر فروپاشی اقتصاد پیش از فروپاشی سیاست شروع شود، فروپاشی سیاست، هم تسریع میشود و هم بسیار ویرانگر خواهد بود.
در انتهای این یادداشت بگذارید تا واقعهای عبرتانگیز را تعریف کنم. اردوغان امروز را نبینید. او مثل رضاشاه عمل کرد، در ابتدای حکومتش گل کاشت و مرزها را در همه حوزههای اقتصاد و سیاست شکست و جلو برد، ولی در نیمه دوم حکومتش گرفتار جنونِ عظمت شد و به آن روند پویا آسیب زد. اما اردوغان اولیه چه کرد؟ این روایتی است که من با یک واسطه، از یک سرمایهدار طرازاول ترک (یکی از مالکان هولدینگ کوچ، بهعنوان بزرگترین هولدینگ صنعتی و خدماتی ترکیه)، نقل میکنم. او برای یک صنعتگر ایرانی حوزه فولاد تعریف کرده بود که:
«من در اولین انتخابات، از رقیب اِردوغان حمایت کردم. خیلی هم برای پیروزی او پول خرج کردم، اما نهایتا اردوغان برنده شد. در روزهای پس از انتخابات، شبها خواب نداشتم. میگفتم همین که اردوغان پا به کاخ نخستوزیری بگذارد، اولین کاری که خواهد کرد این است که به من پیام خواهد داد که «جمع کن و از این کشور برو». از قضا در همان هفته اولی که اردوغان وارد کاخ نخستوزیری شد، از دفترش با من تماس گرفتند و گفتند فلان روز فلان ساعت برای شما ۱۵ دقیقه وقت گذاشتهایم که با آقای نخستوزیر دیدار داشته باشید. پیش خود گفتم تمام شد، در یک ربع ساعت میخواهد به من اولتیماتومش را بدهد و این پایان من در ترکیه خواهد بود.
در روز موعود، نیم ساعت پیش از زمان ملاقات، در دفتر نخستوزیر بودم. قلبم داشت از سینه بیرون میزد. اردوغان سر ساعت وارد شد، چند دقیقه خوشوبش کردیم. بعد گفت فرصت ندارم کوتاه میگویم: یک هفته فرصت داری تا برنامهات را به من بدهی. بگو چه لازم داری که تا سال آینده سود بنگاههای اقتصادیات دو برابر شود؟ من گیج شده بودم. دارد سربهسرم میگذارد؟ کلکی در کار است؟ نمیفهمیدم. گفتم قربان متوجه منظورتان نمیشوم. گفت: تو در کارخانههایت ۴۰ هزار کارگر داری. بگو دولت چه کمکی میتواند بکند که تا سال آینده فعالیتهای تو دوبرابر شود. در این صورت من مطمئن خواهم شد که اشتغال کارخانههای تو از ۴۰ هزار به ۸۰ هزار کارگر خواهد رسید».
آقای کوچ (بر وزن موج) به آن صنعتگر ایرانی میگوید «هنوز هم وقتی یاد آن دیدار میافتم، بدنم میلرزد و باور نمیکنم که اردوغان چنین رفتاری با من داشته است».
آری سکانداران اقتصاد ایران، این است معنی حکمرانی در اقتصاد. این است معنی حکومت توسعهخواه. این است معنی حمایت از بخش خصوصی. ترکیه بیجهت در سه دهه اخیر چنین اوج نگرفته است. به بخشخصوصیمان اعتماد کنیم و نخواهیم در حوزه سیاست مطیع ما باشد. فقط بگذاریم او وظیفه خودش را بهخوبی انجام بدهد. اگر او را از سیاست «اخراج» کنید، او از اقتصاد «خروج» خواهد کرد.
منبع: روزنامه شرق
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: اتاق بازرگانی انتخابات دولت بخش خصوصی اقتصاد یکدست سازی حکومت مشکلات کشور اتاق بازرگانی نهاد های مدنی سرمایه گذاری سرمایه ام خروج از بازی نخست وزیر بخش خصوصی دولت آقای شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۵۷۶۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ذاکری: تنها ۱۸ درصد دارایی ها به بخش خصوصی واقعی واگذار شده است/ سرمایهها در دست اقلیتی متمرکز شده که امروز امکان کنترل آنها نیست / هشدار نسبت به تهی سازی ظرفیت دولت با خصوصی سازی رانتی
گروه اقتصاد و درآمد: دکتر آرمان ذاکری، جامعه شناس، ضمن اشاره به پیامد خصوصی سازی بر ایجاد نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، گفت: سال ۲۰۰۸ بسیاری از شرکتها و بانکها ورشکست شدند و به طور کلی بازار آزاد کار نکرد. دولتها مجبور شدند یک شبه در حد هزاران میلیارد دلار در اقتصاد مداخله کنند تا بازار آزاد را نجات دهند. این واقعه در پارادایم نئولیبرال تردیدی ایجاد کرد. اما به قدری که در جهان میان اقتصاددان ها و سیاسیون واجد اهمیت بود، نزد دولت ها و اقتصاددان ها در ایران جدی گرفته نشد؛ چرا که اقتصاددانهای بازار آزادی در ایران بسیار کم به تاریخچه پدیدهها توجه میکنند و حرفهایشان اغلب انتزاعی است و نه تاریخی.
به گزارش جماران، دکتر آرمان ذاکری جامعه شناس و استاد پیشین دانشگاه تربیت مدرس که در نشست « بررسی خصوصیسازی و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی» که از سوی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها برگزار شده بود سخن میگفت، خاطرنشان کرد: آنچه که با عنوان خصوصی سازی در ایران و در سه دهه گذشته اتفاق افتاده، در حال حاضر از طرف هیچ یک از پارادایم های مختلف اقتصادی که در دانشگاه نظریه پردازی میکنند، مورد قبول نیست.
وی گفت: حتی پارادایم بازار آزاد به رغم نقشی که خودش چه در دولت هاشمی و چه در دولت خاتمی در نگارش برنامههای توسعه، در برنامهریزی و ریل گذاری سیاست ها داشته، امروز از این صحبت میکند که این مدل خصوصی سازی که در ایران انجام شده، مورد قبول ما نیست. پارادایم های دیگر هم که اساسا به انجام آن نقد داشتهاند.
نمایندگان فکری بازار آزاد در ایران، همچنان خصوصی سازی را توصیه می کنند
این جامعه شناس با بیان اینکه عوارض خصوصیسازی تا حد زیادی روشن است و مباحث زیادی در رابطه با آن مطرح شده است و اکنون دیگر با فقر مطالعات تجربی که یک دهه گذشته داشتیم روبرو نیستیم، اظهار داشت: با این حال در برخی از پارادایم های فکری، به طور مشخص پارادایم اقتصاد بازار آزاد که اساتیدی مانند دکتر مسعود نیلی، دکتر غنی نژاد آن را نمایندگی میکنند، همچنان به مثابه مسیری برای آینده کشور توصیه میشود، آن هم نه به شکلی که تا به امروز اجرا شده بلکه آنچه که اجرای واقعیاش و یا اجرا در شرایط دیگر نامیده می شود.
مجریان سیاست خصوصی سازی، هم وضعیت امروز را گردن نمی گیرند
ذاکری ادامه داد: در نتیجه اهمیت برای بحث برای ما در دو مسئله است؛ یکی اینکه با ابعاد واقعی نقش این سیاست ها آشنا شویم و بخش دوم اینکه با توجه به انباشت داده ای که ایجاد شده، درباره آینده بحث کنیم و به آن اهمیت دهیم. قرار است تصمیم بگیریم کشور با چه ترتیباتی اداره شود و چه برنامهای را اجرا کنیم؛ چرا که به رغم نقشی که اقتصاددان های بازار آزاد، مکرر در مکرر در ساختار قدرت جمهوری اسلامی داشتهاند، امروز هم این وضعیت را گردن نمیگیرند و مدام از این حرف میزنند که همواره چپ گرایانی در دولت ها بوده اند و هیچ گاه نمیگذاشته اند حامیان بازار آزاد اهدافشان را محقق کنند و در دولت آقای هاشمی، خاتمی و روحانی مانع میشدند.
همچنان در جست و جوی اتوپیای شکست خورده گروه های قدرتمندی برای تامین منافعشان تداوم سیاست های تعدیل اقتصادی را توصیه میکنند
این جامعه شناس ادامه داد: این مسائل از حیث مرور کارنامه سیاست گذاری اقتصادی کشور و بررسی اینکه چرا ما به اینجا رسیدیم، مهم است. در واقع اکنون گروه های قدرتمندی برای تامین منافعشان تداوم سیاست های تعدیل اقتصادی را توصیه میکنند و سپس آن را پیش میبرند و با دادن وعده ای اتوپیایی، این گونه ادعا می کنند که گویا سیاست ها یک شکل درست اجرا دارد و اگر آن شکل درست اجرا، اتفاق بیفتد مسائل حل میشود.
ذاکری ضمن تشریح تجربه جامعه جهانی و سرنوشت سیاست خصوصی سازی در جامعه آمریکا تصریح کرد: بررسی سرنوشت آنچه که در آمریکا به عنوان مهد و یکی از پایهگذاران این سیاست ها اجرا شده قابل توجه است.
خصوصی سازی رانتی چگونه شکل گرفت؟
این پژوهشگر مسائل اجتماعی یادآور شد: زمانی که این سیاست ها بعد از پایان جنگ اجرا شد، مهمترین نکته ای که به گواه کسانی که این سیاست ها را اجرا می کردند و به گفته مجریان آن از جمله آقایان نیلی و روغنی زنجانی مورد توجه قرار داشت، این بود که در آن مقطع هیچ بخش خصوصی صنعتی مدرنی وجود نداشت که آمادگی پذیرش تملک این مجموعه ها را داشته باشد. در فقدان آمادگی، چه از حیث توانایی مالی و چه از جهت انسانی، این واگذاری ها نمیتوانست جز از مسیر رانت اتفاق بیفتد. در واقع مبنای کسانی که این برنامه را در دوره آقای هاشمی اجرا کردند این بود که بخش خصوصی بسازند.
فجایعی که خصوصی سازی رانتی بر سر ایران آورد
ذاکری به اجرای برنامههایی از جمله واگذاری سهام شرکتها به کارکنان دولت در آن مقطع اشاره کرد و ضمن تشریح گزارش های انتقادی منتشر شده از سوی مرکز پژوهش های مجلس در دهه ۷۰ مبنی بر انتقاد به نحوه واگذاری ها، اظهارداشت: طی سه دهه این انتقادها تکرار شده است و گزارش ها تاکید می کردند این واگذاری ها به اهلش داده نشده و رانتی بوده است. پولی پرداخت نشده و چون پول نداشتهاند و ضعیف بوده اند، وام گرفتهاند و حتی بعدها بر سر پرداخت اقساط وامها کلی ماجرا پیش آمده و وامها را هم پرداخت نکردهاند.
این جامعه شناس با بیان اینکه بخش بزرگی از واگذاری ها هم با وام انجام شده است، تصریح کرد: مکرر گفته شد واگذاریها فاسد بوده، تعارض منافع وجود داشته و به قیمت واگذار نشده است. مساله اداره واحدها هم با مشکل مواجه شد و حتی ادوات تکنولوژیک برخی واحدها به فروش رفت. اما با این حال، در کنار این انتقادها مسئله نحوه اجرای سیاستها را مورد تاکید همه میدانستند و میگفتند ما خوب اجرا نمیکنیم.
بحران در صندوق ذخیره ارزی در پی وامهای بی ضابطه به بخش خصوصی
ذاکری با بیان اینکه بعد از سال ۸۴ ، اجرای این سیاستها وارد فاز جدیدی شد، توضیح داد: قانونی تصویب شد که به دولت اجازه داد از محل صندوق ذخیره ارزی کشور برای تقویت بخش خصوصی وام تخصیص داده شود. در گزارشی که سال ۹۲ مرکز پژوهش های مجلس منتشر کرد، سرنوشت وام های داده شده به بخش خصوصی در دولت احمدی نژاد مورد بررسی قرار گرفت، از مجموع ۲۴ میلیارد دلار وام داده شده، حدود 9 میلیارد دلار بیشتر برنگشته بود! مرکز پژوهش ها می گوید به دلیل عدم اخذ تعهدات کافی، امیدی به بازگشت آنها نیست و برای 1.6 میلیارد دلار هم سندی در بانک مرکزی موجود نیست و هیچ روشن نیست پولها به چه کسی داده شده است. بخش بدهکار هم دنبال این است که مجددا وقت بگیرد یا به قیمتی زمانی که وام را گرفته است تسویه کند.
وی خاطرنشان کرد: تاثیر این فرایندها بر افزایش نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، تمرکز قدرت در دست یک اقلیت، کاهش ظرفیت های دولت برای اداره کشور و به ویژه کاهش ظرفیت های بخش بالنسبه دموکراتیکتر دولت در این دوره به طور جدی خود را نشان داد. عمدتا واگذاری دارایی ها مربوط به دارایی های قوه مجریه بوده است که محصول انتخابات در ساختار سیاسی ایران است.
اختصاص تنها 18درصد دارایی ها به بخش خصوصی واقعی
ذاکری گفت: بررسی آنچه که تحت عنوان خصوصی سازی از سال ۸۰ تا ۹۴ انجام شد، بنا به گزارش عملکرد سازمان خصوصیسازی که سال 95 منتشر شده ، نشان می دهد ۱۸ درصد دارایی ها به بخش خصوصی واقعی و ۴۶ درصد به دست چیزی با عنوان «سایر» که شامل نهادهای نظامی، نهادهای عمومی غیردولتی و نهادهای انقلاب اسلامی و غیره است رسیده و ۲۱ درصد به سهام عدالت و 14 درصد هم رد دیون بوده.
سرمایهها در دست اقلیتی متمرکز شده و امروز امکان کنترل آنها نیست
وی تصریح کرد: بخشی از اموال تا زمانی که در دست دولت بود امکان نظارت و کنترل دموکراتیک داشتند، اما بعد از آن سرمایه هایی که متعلق به عموم مردم است، در دست اقلیتی متمرکز شده و امروز امکان کنترل آنها نیست. اکنون هم فاز جدیدی با عنوان مولدسازی پیش میرود و دولت رئیسی میگوید ما به اندازه ۵۸ درصد خصوصیسازی های صورت گرفته، فقط در این سه سال خصوصی کردهایم.
هدف دولت در بخشی از خصوصی سازی ها، کسب درآمد است
این پژوهشگر مسائل اجتماعی با بیان اینکه در بسیاری از خصوصی سازی ها مطلقا دغدغه ناکارآمدی و زیان ده بودن مطرح نبوده و هدف دولت در این خصوصی سازی ها کسب درآمد است، اظهار داشت: سال گذشته بخشی از پتروشیمی خلیج فارس را واگذار کردند، صرف نظر از اینکه بخشی که این پتروشیمی را از آن خود کرد، وابسته به چه بخشی بوده، باید گفت این خصوصی سازی ها بیشتر در ارتباط با بخش هایی انجام میشود که عملکرد خوبی دارند و زیان ده نیستند. حتی بعضی از کارشناسان، این پتروشیمی را گل دارایی های دولت عنوان می کردند.
فاصله اقلیتی با اکثریت مردم در حال بیشتر شدن است
ذاکری با تاکید بر اینکه فاصله یک اقلیتی با اکثریت مردم در حال بیشتر شدن است و سهم این مسئله در دامن زدن به نابرابری های اجتماعی و اقتصادی بسیار بالا است، به تشریح وضعیت جهانی و اثر اجرای این سیاست ها در اقتصاد آمریکا پرداخت و گفت: سال ۲۰۰۸ با بحرانی که ایجاد شد، اتفاق بسیار مهمی در ساختار اقتصاد جهان افتاد که به قدری که در جهان میان اقتصاددان ها و سیاسیون واجد اهمیت بود، نزد دولت ها و اقتصاددان ها در ایران جدی گرفته نشده است. البته یک علت آن این است که اقتصاد دانهای بازار آزادی در ایران بسیار کم به تاریخچه پدیدهها توجه میکنند و حرفهایشان اغلب انتزاعی تا تاریخی است.
بحران مالی 2008، آغاز چرخش از پارادایم نئولیبرالی
وی عنوان کرد: سال ۲۰۰۸ بسیاری از شرکتها و بانکها ورشکست شدند و به طور کلی بازار آزاد کار نکرد. دولتها مجبور شدند یک شبه در حد میلیاردها و تریلیاردها دلار در اقتصاد مداخله کنند تا بازار آزاد را نجات دهند. این واقعه در پارادایم نئولیبرال تردیدی ایجاد کرد.
ذاکری به اظهارات متعدد مسئولان و مقامهای کشورهای غربی مبنی بر اینکه بحران ۲۰۰۸ سنت های اقتصادی را زیر سوال برد و نشان داد در جهان جدید تاریخ اجماع واشنگتنی به سر آمدهاند، گفت: آنها تاکید کردند ما باور داریم که بازارها کار نمی کنند. از بعد از این دوره شاهد چرخش در پارادایم ها بودیم. در طول سه دههای که این سیاست ها در آمریکا اجرا شده بود، طبقه متوسط قدیمی به آرامی از میدان به در شد و شاهد تضعیف دموکراسی و برابری ها بودند. بعد از بحران ۲۰۰۸ در جریان همه گیری کرونا هم وقتی ساختار بهداشتی که به بخش خصوصی واگذار شده بود، کار نکرد مجددا ناکارآمدی پارادایم نئولیبرال خود را نشان داد و بر این فرضیه صحه گذاشت که ایدئولوژی نئولیبرال کار نمیکند.
تاکید سازمان ملل بر ضرورت دوری کشورهای درحال توسعه از منطق نئولیبرالی
این جامعه شناس ادامه داد: مارس 2009، در گزارش 65 صفحه ای که در کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل با عنوان «بحران اقتصادی جهانی، ورشکستگی های نظام مند و راه های چاره چند جانبه» داده شد، سه دستور اصلی در جمعبندی گزارش آمده که عبارتند از : برقراری مجدد مقررات گذاری جامع بر نظام جهانی، همکاری بخش خصوصی و دولتی برای تحریک رشد اقتصادی و دیگر اینکه کشورهای در حال توسعه نباید در معرض این منطق نئولیبرالی قرار گیرند که خود مسبب وضع موجود است.
اقتصاددانان بازار آزاد در ایران بی توجه به نتایج بحران مالی 2008 جهانی
ذاکری تاکید کرد: بحران 2008 سرآغاز چرخش پارادایمی در اقتصاد جهانی بود که به نظر می رسد هنوز مورد توجه اقتصاددانان بازار آزادی در ایران قرار نگرفته است؛ چرا که بخشی از آنها با گزاره های اقتصادی به مثابه دین روبرو می شوند. در حالی که داده های علمی برآمده از شرایط و مطالعات است و با تغییر شرایط باید دیدگاه ها را عوض کرد. در غرب بر مبنای وضعیت های تجربه شده، در سیاست ها تجدید نظر می کنند و روش های جدیدی را رقم می زنند.
به تجربه شکست خورده غرب نگاه کنیم
وی گفت: آنچه که امروز اقتصاددان های نئولیبرال به عنوان اتوپیا تبلیغ آن را ادامه می دهند و می گویند اگر سیاستهای نئولیبرال به مثابه یک مجموعه با ترتیبات مشخص اداره شود، موفق خواهند شد در واقع برگرفته از آن گذشته شکست خورده غرب است. در حالی که باید به تجربه شکست خورده غرب نگاه کنیم و از توهم اینکه ما باید آرزوی غرب شدن را داشته باشیم و غرب هیچگاه شکست نخورده، خارج شویم.
ذاکری با بیان اینکه امروز مطبوعات درباره دولت بایدن مینویسند که او پایان نئولیبرالیسم را رقم زده و رفاهی که ارائه داده با رفاه دوره روزولت قابل مقایسه است، گفت: تعداد صحبت کردن درباره پایان پارادایم نئولیبرالیسم در رسانهها و فضای عمومی بیشتر شده که نشان میدهد این دیدگاه تا چه اندازه ترک برداشته است.
اجماعی وجود دارد که این شکل از خصوصی سازی، پاسخگو نیست
وی ضمن تشریح دیدگاههای «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، در خصوص ضرورت توجه به چالش هایی که نظام نئولیبرال ایجاد کرده است، اهمیت تغییر پارادایم را مورد توجه قرار داد و گفت: اجماعی وجود دارد که این شکل از خصوصی سازی، پاسخگو نیست. ضمن اینکه رشد اقتصادی بحران محیط زیست ایجاد کرده است. در حالی که توجه به مسئله محیط زیست برای ایران بسیار اساسی است و ایران در خصوص مسئله محیط زیست بحرانهای جدیتری نسبت به آن کشورها دارد.
ذاکری یادآور شد: آنها معتقدند مجموعه سیاست های نئولیبرال با دامن زدن به نابرابری و ضعیف کردن طبقه متوسط آمریکا شرایطی فراهم کرده که دموکراسی در معرض تهدید قرار گرفته و حتی از درون این بستر ترامپ بیرون آمده است. هر چند که هنوز معلوم نیست پارادایم ۲۰۰۸ به بعد چه پارادایمی خواهد بود، اما جهان دوره آنومی و بحران را تجربه میکند.
میان بخش خصوصی و سیاست خصوصی سازی تفکیک قائل شویم
در پایان، این جامعه شناس با تاکید بر اینکه باید میان بخش خصوصی و سیاست خصوصی سازی تفکیک قائل شد، توضیح داد: بخش خصوصی در همه سرمایهداری ها وجود داشته است؛ اما پروژه خصوصی سازی ها فقط در دوره معینی حضور داشت و توازنی که در دوره دولت - رفاه میان دولت و بخش خصوصی وجود داشت و مجموعه ای از تنظیم گری هایی که توسط دولت انجام میشد را بر هم زد. در نتیجه باید توجه داشت مخالفت با پروژه خصوصی سازی ضرورتا به معنای مخالفت با بخش خصوصی نیست و به معنای مخالفت با تهی کردن ظرفیت های دولت برای مداخله در عرصههای اجتماعی و تضعیف دموکراسی است که از طریق خالی کردن ظرفیت دولت ها اتفاق میافتد.
ذاکری گفت: ایجاد دولت تنظیمگر بخش خصوصی، به معنای فقدان بخش خصوصی نیست، بلکه به معنای این است که پروژه خصوصی سازی که مداخلات دولت را از بین ببرد، مقررات زدایی کند و دخالت دولت را در تامین سلامت، بهداشت، آموزش و حفظ محیط زیست از بین ببرد، باید متوقف شود.